امشب اشکی میریزد

اشک نوشته های من

۹۶۴

انقد پریود مزخرفم عقب افتاد ک الان افسردم .. دیروز چن تا پانسمان عوض کردم.. داغون بودن .. داغون داغون.. بوی بدشون هنو تومشاممه.. امیخته با مدفوع حتی!! نمیدونم .. کاش درسم زودتر تموم شه و برم از ایران.. کاش یه شوهر پولدار گیرم بیاد و منو بزره خارج.. حوصله ندارم خودم تلاش کنم.. خستم.. بابای پولدارم ندارم.. خوب کیرخر.. مامانم: زشته ما مسلمانیم.. کاش میشد تلویزیونو پرت کنم هزار تیکه شه.. پر از عقده و حقارتیم..
+ نوشته شده در چهارشنبه 1 تير 1401ساعت 16:30 توسط آدم تنهای تنها |

۹۶۵

چرا هیچ جای safeی پیدا نمیشه من برم توش سیگار بکشم.. همه جا احساس بد و insecure دارم.. مشکل از منه که با این سنم نشستم جیره خور خونواده شدم.. خجالتم نمیکشم.. کاش میشد یکاری بکنم گند بزنم به زندگیم اصن.. برینم توش.. ولی یکاری کنم و اینهمه افسرده نباشم.. :((((((((
+ نوشته شده در چهارشنبه 1 تير 1401ساعت 16:30 توسط آدم تنهای تنها |

۹۶۶

خوابیدم بعد بخش.. خیلی حال میده.. هم گروهی خوب نعمته.. بیدار شدم حوصلم سررفته بود.. انقد که نشستم هماتو و سیروز خوندم.. خوب نخوندم ب تخمم کی حوصله داره رفرنسی بخونه.. پی ام دادم به محمد طبق معمول همیشه خسته و چت و پاره.. جواب ندادم.. رفتم بیرون با نفی قهوه بخورم.. چسبید.. رسوندمش پیش ایلیا.. اومدم در خونه رو باز کنم قهوهه پاشید رو در و کیفم همه جا بفاک رفت.. ب بدبختی تمیز کردم.. فیبی کصخل خودشو میماله بهم این وسط گازمم میگیره پدرسگ..
+ نوشته شده در چهارشنبه 1 تير 1401ساعت 16:30 توسط آدم تنهای تنها |

۹۶۷

این اخرین کشیکمه تو این بخش و میخام نترسم.. تهش به گا میرم دیگه ههههه.. مهم نیست.. با رزیدنت خوبمونه اخرین کشیکم مهم اینه.. از فردا واسه پایان بخش بخونم.. که بگا نرم.. محمد ۲ روزه اومده ندیدمش.. خوب چیکار کنم نمیخاد منو ببینه هههه.. چرا کات نمیکنم باهاش و این رابطه ی توکسیکو تحمل میکنم؟ چرا مردم خیانت میکنن؟ چون خسته میشن از بی توجهی.. بی توجهیم یه نوع خیانت دائمه.. اینکه بی توجه باشی حتی ب کات کردن طرفت..
+ نوشته شده در چهارشنبه 1 تير 1401ساعت 16:30 توسط آدم تنهای تنها |

۵۶۸

خایه مالی رزیدنت رو بکنی بعد حالت بدتر شه.. بخای از تو کیفت استتوسکوپ برداری و بترسی نوار بهداشتی و پاکت سیگارت بیفته.. 😂😂😂 خایه مالی دوس پسرت رو بکنی و حالت بد نشه.. چون خایه های دوس پسرت فرق میکنه با بقیه😁😁 اینم از کشیک آخِر!!
+ نوشته شده در چهارشنبه 1 تير 1401ساعت 16:30 توسط آدم تنهای تنها |

۵۶۹

افتخار میکنم که انقد کیری ک اجتماع گریزم.. کاش میشد وسط جمع برینم ب استاده هههههه.. خوب کیرخ.. دلم سیگار میخاد.. عصبیم و حالم داره بهم میخوره..
+ نوشته شده در چهارشنبه 1 تير 1401ساعت 16:29 توسط آدم تنهای تنها |

۵۷۰

قانون گذاری کنی حدقل شاید رعایت کردن
+ نوشته شده در چهارشنبه 1 تير 1401ساعت 16:29 توسط آدم تنهای تنها |

۵۷۱

کنگر خوردن و لنگر انداختن.. نزدیک یک ماهه که اومدن اینجا و قراره که بمونن.. و خوب کی درک میکنه من یه اینترنم با کشیکای ۳۰ساعته که بعدش باید وقتش رو تنظیم کنه ۵ ساعت بخابه و بعدش باز درس بخونه و الان بخش ماژورشه.. با تلفن حرف زدن. تلویزیونو تا ته بالا بردن. حرف زدن و دعوا و جیغ و داد همش تو یه سوییت ۸۰ متری کاغذی .. تورو محکوم میکنه ب حساس بودن و احترام نذاشتن به حقوق مردم!! چون تو محکومی ب تحمل خودشون و کنایه هاشون..
+ نوشته شده در چهارشنبه 1 تير 1401ساعت 16:29 توسط آدم تنهای تنها |

۵۷۲

چقد بد که شادیامون وابسته به آدماس.. چقد بد که محتاج همیم.. چقد بد که یکی که دوسش داری واست ارزشی قائل نیست.. دوراهی سختیه که اینجا بمونم و مامان اینا خونه بگیرن یا خونه کوچیک بگیرم و مامان اینا اینجا بمونن.. من دلم میخاد یجایی برم که کسی نتونه بگی چیکا میکنی و با کی میری و میای.. از اینجا بدم میاد از همسایه ها. مردمو روس ندارم.. محمد تحویلم نمیگیره.. اونموقعی و دنبال سکس و اینچیزا بود هر روز بیرون بودیم زِلّ گرما..
+ نوشته شده در چهارشنبه 1 تير 1401ساعت 16:29 توسط آدم تنهای تنها |

۵۷۳

قراره امروز برم خونه ببینم.. دلم نمیخاد از اینجا برم.. عملا دارن بیرونم میکنن.. تنهایی وسیله گرفتم از کمد و تخت و میز تا تلویزیون و مبل و ماشین لباس شویی و یخچالش.. در عرض سه سال با خون دل خوردن.. هر چند پولشو اونا دادن.. برم و تخت و رو تختی خوشگلمو نبرم؟ بذارم که اینا خرابش کنن؟ آبگرمکنی که کلی واسش اذیت شدم تا یکی بیارن درسش کنه.. به هر حال اگه هم برم یجایی میرم که از اینجا بهتر باشه.. به هر حال پولشو که من نمیدم..
+ نوشته شده در چهارشنبه 1 تير 1401ساعت 16:29 توسط آدم تنهای تنها |

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد